صابر گلعنبری جنگ روسیه علیه اوکراین موجد فرصتها و تهدیدهایی در سطح جهان بوده است؛ هر چند اروپا بیشتر از هر جا متاثر از این جنگ و بحران است که علیرغم تحمیل مشکلات و پیامدهای امنیتی، ژئوپلیتیکی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، فرصتهایی هم ایجاد کرده که نشانههایی از آن بروز یافته است. اما بعد از جغرافیای اروپا، خاورمیانه و خلیج فارس را میتوان متاثرترين منطقه از این جنگ دانست؛ اگر چه جنگ اوکراین برای همین منطقه و بازیگران آن نیز موجد فرصتها و تهدیدهای متفاوتی است. واقعیت این است که این جنگ قدرت مانور مستقل متحدان آمریکا در منطقه را بیشتر کرده است؛ تا جایی که محمد بن سلمان و محمد بن زاید موقعیت را برای امتیازگیری از آمریکا چنان مهیا میبینند که به شکل بیسابقهای خشم خود از رئیس جمهور دموکرات آمریکا را به خاطر سیاست خاورمیانهای با رد تماس وی ابراز میدارند. البته این بدان معنا نیست که آنها از آمریکا فاصله گرفته و به دامان روسیه خزیدهاند یا به عضویت محور مقاومت درآمدهاند؛ بلکه اتفاقا این رفتار علیه بایدن در سایه اطمینان خاطر از نداشتن تبعات و کنترل واشنگتن از رهگذر معاشقه بیسابقه امارات با اسرائیل صورت میگیرد؛ اسرائیلی که به اندازه محمد بن سلمان و محمد بن زاید از دست آمریکای بایدن عصبانی است. جدا از آن هم اگر این جنگ نبود، بعید بود شاهد ثبت رکورد اعدامهای دسته جمعی در عربستان آن هم در شرایطی باشیم که پرونده حقوق بشری محمد بن سلمان زیر ذره بین غرب به ویژه آمریکا قرار داشت. وی پس از قتل فجیع روزنامه نگار جمال خاشقچی مترصد هر فرصتی بود تا وجهه خود را بهبود بخشد، اما چنان جنگ اوکراین را غنیمت شمرد که با این رکورد اعدامی بار دیگر خودی نه تنها به مخالفان بیخطر امثال این اعدامیها، بلکه به خاندان خود نشان دهد. به هر حال، عربستان امروز بزرگترین بازیگر بازار نفت جهان است و جنگ اوکراین موقعیت مهم آن را در این شرایط حساس به شکل بیسابقهای پراهمیت کرده است؛ تا جایی که افزایش سرسام آور نرخ بنزین در آمریکا به ویژه در صورت تداوم افزایش قیمت نفت میتواند حتی راه بازگشت یک جمهوریخواه را به قدرت هموار کند. اما در این میان، اسرائیل در خاورمیانه بیش از دیگران از جنگ اوکراین متضرر است. واقعیت این است که آنچه غالب رسانهها و تحلیلگران ایرانی درباره موضع تلآویو درباره این جنگ میگویند چندان با واقعیت سازگار نیست. دود تنش بیسابقه میان روسیه و غرب بیش از هر طرفی به چشم اسرائیل میرود؛ به این دلیل که هر دو طرف تنش روابط ائتلافی و راهبردی با اسرائیل دارند و وساطت آن معطوف به نگرانی از آثار و خطرات زیانبار این تنش و قرار گرفتن آن در تنگنای چنین دشواری است.از یک طرف، از جانب غرب و اوکراین و رئیس جمهور "یهودی" آن تحت فشار است که به این بلوک علیه روسیه بپیوندد و از آن طرف هم روابط راهبردی با مسکو و پیامدهای سهمگین گرایش به طرف مقابل به این رژیم اجازه چنین کاری را نمیدهد. اکنون، هم اوکراین از دست دولت بنت به علت عدم اتخاذ موضع مهم و پرهیز از ارسال کمکهای نظامی ناراحت است؛ هم این جنگ به اختلافات شدید میان اقلیت کم جمعیت یهودیان اوکراینی و اقلیت پرجمعیت یهودیان روسی در اسرائیل دامن زده تا حدی که کار به درگیری خونبن خیابانی نیز کشیده است. به هر حال، موضع اعمالی و نه اعلامی اسرائیل بیشتر به روسیه متمایل است. در کل، جنگ اوکراین واجد بیشترین تاثیر منفی و حداقل فرصت برای اسرائیل است. اما از آن سو، این جنگ واجد فرصت مهمی برای بازگشت مقتدرانه ایران به بازار نفت جهان بوده و نیاز مبرم به بازگرداندن آرامش به این بازار با پمپاژ نفت ایران به آن از مهمترین دلایل عجله آمریکا برای احیای برجام است. اما هر چه این روند به تاخیر میافتد فرصت پیشگفته کاهش مییابد؛ زیرا این تاخیر بیشتر آمریکا را به سمت راههای جایگزین دیگری غیر از ایران سوق میدهد که هر چند این راهها برای جبران تحریم کامل احتمالی نفت روسیه بدون ایران کافی نیست، اما فی نفسه میتواند از اهمیت بازگشت رسمی ایران به بازار نفت بکاهد. ترکیه دیگر بازیگر منطقهای است که موقعیتی شبیه اسرائیل در این بحران دارد، اما مانند آن در تنگنای راهبردی نیست و کفه فرصتهای جنگ برای آنکارا بیشتر به نظر میرسد. البته شکل بازیگری ترکیه در این جنگ نیز در نوع خود بسیار جالب توجه است؛ از یک طرف، کمکهای نظامی به اوکراین میفرستد و پهبادهای "بیرقدار" آن نقش مهمی در وارد آوردن تلفات سنگین به نیروهای روسی دارند و از سوی دیگر، به شکلی دیگر مناسبات "خوب" خود با روسیه را حفظ کرده و در نقش میانجیگر "مورد اعتماد" مسکو ظاهر شده و بعد از برگزاری نشست وزرای خارجه روسیه و اوکراین، حالا اردوغان با پیشنهاد میزبانی پوتین و زلنسکی به میدان آمده است!
نظرات